دکتر محمد شعبانی راد

فرشتۀ مهربان؛ پل عبور از تاریکی حسد به روشنایی نور ولایت! إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ!

The Gentle Angel: A Bridge from the Darkness of Envy to the Light of Divine Guardianship!
“Indeed, in that is a lesson for those with vision.” (Qur’an 59:2)


In the journey of the heart, every soul faces two directions: the suffocating darkness of envy, and the liberating light of divine guardianship. The Qur’an reminds us: “Indeed, in that is a lesson (‘ibrah) for those with vision” — meaning that the path to salvation is through reflection, awakening, and crossing from shadow into light.

The gentle angel within us is not just a metaphor; it is a living guide, a companion assigned by God to remind us of truth in moments of trial. This angel is the bridge — the ma‘bar — that carries the heart across the river of confusion and selfish desire, and leads it toward the safe shore of clarity, faith, and peace.

When envy dominates, the heart becomes barren like the “seven lean cows” devouring all goodness. But when guided by the angel of light, the heart finds abundance, like the “seven fat cows” — a symbol of divine nourishment and flourishing life.

To follow the angel is to recognize God’s mercy in every trial, to hear His subtle call within every hardship, and to cross over with trust. This crossing is not only survival; it is transformation — a passage from blindness to vision, from chaos to harmony, from envy to love.

🌿 The true miracle is this: every believer can, with the help of their gentle angel, cross the bridge from the darkness of envy to the eternal light of God’s guardianship. This is the essence of ‘ibrah — the lesson for those who see.

«عبر» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«عَبَرْتُ‏ النَّهْرَ: قطعته الى الجانب الآخر»
«عَبَرْتُ‏ الطريق»
(عبور، عابر، معبر)
+ «عبرانی»
«عَبِرَ مِنْهُ: از او پند گرفت.»:
از آیاتی و رسلی پند بگیر! عبرت بگیر!
«اعتبرت الدراهم»:
آیات رو بشمار! نور آیات رو بشمار!
+ «عدد – عَدَدْتُ‏ الدَّرَاهِمَ»
«عَبَرَ الرُّؤْيَا: فَسَّرَهَا»
«اعْتَبَرَ الشي‏ءَ: آن چيز را آزمايش كرد.»

معبر نورانی!
إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ!

واژۀ قرآنی «عبر»، از واژه‌های سرشار از معنا و رمز است.
در معنای ممدوح، «عبر» یکی از هزار واژهٔ مترادف نور الولایة است؛
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژهٔ مترادف حسد.

🌿 از نظر لغوی

  • «عَبَرْتُ‏ النَّهْرَ» یعنی: از رود گذشتم.

  • «عَبَرْتُ‏ الطَّريق» یعنی: از راه عبور کردم.
    پس «عبور»، «عابر» و «معبر»، همگی از همین ریشه‌اند.

  • واژۀ «عَبِرَ» به معنای پند گرفتن است:
    «عَبِرَ مِنْهُ: از او پند گرفت.»
    یعنی از آیات و رسل نورانی باید عبرت گرفت.

  • در فرهنگ لغات می‌نویسند:
    «اعتبرت الدراهم» = «درهم‌ها را شماردم».
    این همان پیوند با واژۀ «عدد» است:
    یعنی شمارش نور آیات و توجه به حقایق پنهان در تقدیرات.


🌿 عبر، عبرت و عبور

پس «عبر»، «عبرت»، «اعتبار»، و «تعبیر» همه و همه، از هزار واژگان مترادف نام‌های زیبای معلم ربانی در ملک، و فرشتۀ مهربان در ملکوت قلب‌اند.

قلب سلیم وقتی به این ماخذ نورانی وصل می‌شود،
راه عبور برایش باز می‌گردد:

  • عبور از تاریکی به نور،

  • عبور از دنیا به آخرت،

  • عبور از ملک به ملکوت.

اینجاست که حقیقت زندگی را در ملکوت می‌بیند و آن را در دنیا تعبیر می‌کند.
به این میگن رسیدن به نور حکمت!
علم دانستن تعبیر آیات و تاویل احادیث!


🌿 اولی الأبصار = اهل عبور

قرآن می‌فرماید:
«إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ»
یعنی در این آیات، معبر نورانی برای کسانی است که چشم دل دارند.

اهل بصیرت، همان اهل عبورند.
آن‌ها از قشر می‌گذرند و به لُب می‌رسند.
از ظاهر تقدیر عبور می‌کنند و باطن نورانی آن را درمی‌یابند.
از تمنّاها عبور می‌کنند و به تقدیرات الهی تسلیم می‌شوند.


✨ پس «عبر» یعنی پل عبور،
و معلم ربانی همان پلی است که خدا در هر زمان برای اهل نور قرار داده،
تا بتوانند از زندان دنیا، به روشنایی آخرت، و از تاریکی حسد، به نور ولایت عبور کنند.

پرواز و عبور از تاریکی به نور:
با کمک نور فرشته نگهبان خود ، از تاریکی به نور عبور کنید.
خدای مهربان تاریکی من را به نور تبدیل می کند.
در حقیقت، این خداست که با خلقت نور فرشته نگهبان، عبور از تاریکی حسادت دنیای درونی من را به سوی نور رهایی ابدی، برای من فراهم کرده است.
Zip-line یک مثال زیبا برای درک مفهوم کلمه “عبر” است.
فرشته نگهبان، به ما پاسِ گل می‌دهد.
زندگی انتقام نیست. زندگی بخشش است.
مثالهای دنیای خارج – احساس دنیای درونی
… و آیاتی از قرآن کریم

🌿 پرواز و عبور از تاریکی به نور

عبور، یک حرکت ساده‌ی مکانی نیست؛
بلکه پروازی روحانی است،
سفر از تاریکی به نور.

✨ فرشته نگهبان؛ راهنمای عبور

با کمک نور فرشتهٔ نگهبان خود، از تاریکی به نور عبور می‌کنیم.
خدای مهربان، تاریکی حسادت و تمنّا را به نور تبدیل می‌کند.
در حقیقت، این خداست که با خلقت نور فرشتهٔ نگهبان،
عبور از تاریکی درون ما را به سوی نور رهایی ابدی فراهم کرده است.


🌿 یک مثال: Zip-line نجات

تصور کن در جنگل تاریک ایستاده‌ای و مسیر نجاتت تنها یک Zip-line است که تو را از دل تاریکی، به یک نقطه‌ی روشن و امن می‌برد.
فرشتهٔ نگهبان همان کابل محکم است که از آسمان آویخته شده و تو را عبور می‌دهد.
کافی است دل ببندی و حرکت کنی.
این همان معنای «عبر» است: پل عبور به سمت نور.


🌿 پاسِ گل فرشته

فرشتهٔ نگهبان، همیشه پاسِ گل می‌دهد؛
یعنی زمینه را برای مهربانی، گذشت و عمل صالح فراهم می‌کند.
این ما هستیم که باید توپ را گل کنیم!
زندگی، میدان انتقام‌گیری نیست؛
زندگی، میدان بخشش است.


🌿 مثال‌های دنیای بیرون، احساس‌های دنیای درون

  • همان‌طور که عبور از رودخانه، راه را برای رسیدن به مقصد باز می‌کند،
    عبور از تاریکی‌های درون هم راه را به سوی آرامش و نور می‌گشاید.

  • همان‌طور که کسی از روی پل عبور می‌کند و از سقوط نجات می‌یابد،
    دل ما هم وقتی از روی پل نور عبور می‌کند، از سقوط در آتش حسادت نجات پیدا می‌کند.


📖 آیات نورانی قرآن دربارۀ عبور

  • «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» (بقره، 257)
    👉 این همان عبور از تاریکی به نور است؛ معبر نورانی دست خداست.

  • «وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ» (یس، 9)
    👉 حسد و کبر، چشم را می‌بندد و راه عبور را می‌گیرد.

  • «إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ» (آل‌عمران، 13)
    👉 اهل بصیرت همان کسانی‌اند که این عبور را می‌بینند و می‌فهمند.


✨ پس «عبر» یعنی پرواز از تاریکی به نور،
و این پرواز فقط با بال‌های نور فرشتهٔ نگهبان ممکن است.

🌿 «تعبیر رؤیا»؛ عبور از ظاهر به حقیقت

واژۀ «عبر» تنها به معنای عبور ظاهری نیست.
«تعبیر» یعنی عبور کردن از صورت ظاهری خواب و رسیدن به معنای باطنی و حقیقت نهفته در آن.

در داستان حضرت یوسف علیه‌السلام، این معنا با جلوه‌ای روشن آشکار می‌شود:

📖 آیات سوره یوسف (۱۲: ۴–۶)

«إِذْ قالَ يُوسُفُ لِأَبيهِ يا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي ساجِدينَ (۴)
قالَ يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى‏ إِخْوَتِكَ فَيَكيدُوا لَكَ كَيْداً إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبينٌ (۵)
وَ كَذلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَ يُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْويلِ الْأَحاديثِ وَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ عَلى‏ آلِ يَعْقُوبَ كَما أَتَمَّها عَلى‏ أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَليمٌ حَكيم‏» (۶)


یوسف (ع) رؤیایی می‌بیند: یازده ستاره و خورشید و ماه، در برابر او سجده می‌کنند.
این رؤیا، پر از نشانه است؛ اما برای فهم معنای حقیقی‌اش باید از ظاهر خواب عبور کرد و به حقیقت پنهان آن رسید.
و این همان هنر «تعبیر» است، همان عبر.

خدای مهربان، یوسف را برگزید تا به او علم تأویل الاحادیث ببخشد؛
یعنی قدرت دیدن باطن،
قدرت عبور از قشر به لُب،
قدرت کشف حقیقت در پسِ پردهٔ ظاهر.


🌿 عبرت در زندگی ما

ما هم هر روز در معرض «رؤیاهای کوچک و بزرگ» زندگی هستیم.
هر تقدیر، هر حادثه، هر سخن،
ظاهری دارد و باطنی.
اگر اهل نور باشیم، با هدایت فرشتهٔ مهربان می‌توانیم از ظاهر عبور کنیم و به حقیقت برسیم.

اما اگر حسود باشیم و اسیر تمنّا،
در همان ظاهر می‌مانیم،
در تاریکی دل غرق می‌شویم،
و هیچ‌گاه به معنای حقیقی نمی‌رسیم.


✨ پس «عبر» یعنی همین:
قدرت عبور از تاریکی‌های ظاهر به روشنایی حقیقت.
و این همان چیزی است که معلم ربانی به شاگرد خود آموزش می‌دهد؛
همان رسالتی که خدا در وجود یوسف علیه‌السلام قرار داد:
«وَ يُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْويلِ الْأَحاديثِ».

عبور از نار حسادت به نور ولایت،
عبور از سمت نادانی به سمت دانایی،
عبور از جهل به سمت علم،
عبور از قبله حسد به قبله نور ولایت،
عبور از خودپرستی به خداپرستی،
تغییر و عبور از قبله بیت المقدس به قبله مسجد الحرام،
اونایی که به اونطرف عبور میکنن، میشن معتبر! میشن اهل عبرت.
(اهل یقین، اهل عبرت)،
اینطرف خبری نیست! همۀ خبرا اونطرفه!
کسیکه که پولها رو نشمرده، نمیدونه چقدره! اما وقتی شمرد، حالا باخبره که چقدر پوله!
لذا وقتی شمرد و دانست، میگه: «اعتبرت الدراهم»

🌿 عبور؛ از تاریکی به نور

معنای «عبر» فقط گذشتن از یک سمت به سمت دیگر نیست؛
بلکه عبور حقیقی، همان حرکت قلب از باطل به حق است:

  • عبور از نار حسادت به سوی نور ولایت،

  • عبور از نادانی به سمت دانایی،

  • عبور از جهل به سمت علم،

  • عبور از قبلهٔ حسد به سوی قبلهٔ نور ولایت،

  • عبور از خودپرستی به سوی خداپرستی.

حتی تغییر قبله در تاریخ اسلام هم یک عبرت بزرگ بود:
از بیت‌المقدس به سوی مسجدالحرام؛
نشانه‌ای از عبور از یک مرحله به مرحله‌ای دیگر،
از یک ایستگاه به ایستگاهی بالاتر.


🌿 معتبر = اهل عبور

کسانی که توانستند عبور کنند،
می‌شوند «معتبر»؛ یعنی اهل اعتبار، اهل عبرت.
این‌ها همان اهل یقین‌اند، همان اهل عبور.

این‌طرف خبری نیست!
همهٔ خبرها آن‌طرف است؛
آنجا که قلب از تاریکی جدا شد و به نور پیوست.


🌿 مثال: شمردن دراهم

کسی که پول‌ها را نشمرده، نمی‌داند چه مقدار است.
اما وقتی شمرد، باخبر می‌شود.
به همین خاطر در زبان عربی گفته‌اند:
«اعتبرت الدراهم»
یعنی: پول‌ها را شمردم و دانستم.

همین‌طور هم دل انسان است:
تا وقتی از ظاهر عبور نکرده، باخبر نیست.
اما وقتی از تاریکی گذشت و به نور رسید،
آن‌وقت می‌فهمد، آن‌وقت معتبر می‌شود،
و آن‌وقت اهل عبرت است.


✨ پس عبرت، یعنی «شمردن نور»؛
یعنی عبور از ظاهر به باطن،
و رسیدن به دانایی حقیقی که خدا به اهل نور عطا می‌کند.

🌿 تغییر قبله؛ بزرگ‌ترین «عبور» جمعی

قرآن کریم می‌فرماید:

«قَدْ نَرى‏ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ…»
(بقره، ۱۴۴)


✨ عبور از یک مرحله به مرحله‌ای دیگر

مسلمانان در ابتدای اسلام، به سوی بیت‌المقدس نماز می‌خواندند.
اما با فرمان الهی، قبله تغییر کرد و به سمت مسجدالحرام شد.

این تغییر یک حرکت سادهٔ جغرافیایی نبود؛
بلکه یک «عبور» بود:

  • عبور از مرحلهٔ مقدماتی ایمان به مرحلهٔ استقرار ایمان،

  • عبور از دوران تربیت اولیه به دوران بلوغ روحی و استقلال دینی،

  • عبور از ظاهری بودن قبله به فهمیدن اینکه قبلهٔ حقیقی، نور ولایت و رضای الهی است.


🌿 امتحان بزرگ

این تغییر قبله، یک امتحان بود:
چه کسی اهل عبور است و چه کسی درجا می‌زند؟
چه کسی می‌تواند از «آن‌طرف» عبور کند و معتبر شود،
و چه کسی می‌ماند و بهانه می‌گیرد؟

قرآن می‌فرماید:
«وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتي كُنْتَ عَلَيْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلى‏ عَقِبَيْهِ…»
(بقره، ۱۴۳)

یعنی تغییر قبله، معبر و پل عبور بود؛
تا معلوم شود چه کسی به رسول خدا تسلیم است،
و چه کسی عقب‌گرد می‌کند و در تاریکی می‌ماند.


🌿 پیام برای امروز

امروز هم هر یک از ما در زندگی‌مان، «تغییر قبله»‌هایی داریم.
یعنی موقعیت‌هایی که باید از قبلهٔ تمنّا و حسد
به سوی قبلهٔ نور و ولایت عبور کنیم.

اهل نور می‌دانند که قبله فقط یک جهت جغرافیایی نیست؛
بلکه جهت قلب است.
هر وقت دلت به نور ولایت گره خورد،
قبلهٔ تو درست است—حتی اگر در هر نقطهٔ دنیا باشی.


✨ پس تغییر قبله در زمان پیامبر،
یک «عبرت» برای همهٔ تاریخ است:
عبور از تاریکی به نور،
از آزمون به یقین،
و از ظاهر به باطن.

« password»: «كلمه عُبُور»

the unique password creation!

+ «اسم الله»
+ «اسم اعظم»

«كلمۀ عُبُور»:
«password» نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست که اهل نور یقین در دل شرایط تقدیرات و نار آیات عرضه شده، با بکار بردن این پسورد، به مرحله نور آیات، عبور می‌کنند! پس برای خروج از تاریکی و قبض قلب، و ورود به نور و بسط قلب، دانستن این پسورد الزامی است! درس عبرت گرفتن از آیات، فقط با یادآوری معالم ربانی و عمل به این علوم در دل شرایط ممکن خواهد بود! کسب اعتبار و امتیاز از فرصتهای ایجاد شده، فقط با دانستن این  پسورد امکان‌پذیر است و بس «the unique password»!
داشتن «تاریخ اعتبار» برای یک کالا امری ضروری است!
اهل یقین به اعتبار صاحب نور خود «بِاعْتِبَارِهِ» چک می‌کشند!
و با تولید عمل صالح، نزد آل محمد ع دارای امتیاز و اجر و قرب می‌شوند!
واحد اندازه گیری و واحد اعتبارسنجی، عمل به معالم ربانی صاحبان نور است! + «وزن»
شنیدی میگن: به عبارت دیگر! به تعبیر دیگر!
 در واقع باید دید که حوادث، به تعبیر صاحبان نور چه معنا و مفهومی در بر دارد.
«هَذَا عِبارَةٌ عَنْ كذا»: اين به معناى آن است که …
+ «اسم و معنی»: معنی، همان تعبیر است.

🌿 «Password»؛ کلمۀ عبور به نور

در فرهنگ لغت، «عَبَر» یعنی گذشتن، عبور کردن، پند گرفتن و معنا کردن.
ریشۀ «اعتبار» و «تعبیر» هم همین است.

امّا اگر بخواهیم با زبان امروز بگوییم،
می‌توانیم از واژۀ Password استفاده کنیم:
رمزی برای عبور!

✨ «کلمۀ عبور» = پسورد ورود به نور

این «کلمۀ عبور»، همان نام‌های زیبای معالم ربانی و صاحبان نور است؛
همان آیات محکمی که اندیشۀ ما را تأیید و تصحیح می‌کنند.
اهل یقین، وقتی در دل تاریکی‌ها، در میان قبض قلب و آتش تقدیرات قرار می‌گیرند،
با به‌کار بستن این پسورد الهی،
از تاریکی عبور می‌کنند و وارد مرحلۀ نور آیات می‌شوند.

پس برای خروج از تاریکی حسد و تمنّا،
و رسیدن به بسط نورانی قلب،
دانستن این پسورد و به‌کار بردن آن، یک ضرورت است.


🌿 اعتبار و امتیاز

شنیدی می‌گویند: «این کالا تاریخ اعتبار دارد»؟
آری، همه چیز در این دنیا «اعتبار»ی دارد.

اهل یقین، با اعتبار صاحب نور خود، یعنی «بِاعْتِبَارِهِ»،
چک می‌کشند و عمل می‌کنند.
آن‌ها می‌دانند واحد ارزش و اعتبار نزد آل‌محمد علیهم‌السلام،
فقط و فقط عمل به معالم ربانی و علوم نورانی است.
اینجاست که عمل صالح، تبدیل به امتیاز، پاداش و قرب می‌شود.


🌿 تعبیر = دیدن معنای پشت ظاهر

در زبان عربی می‌گویند:
«هَذَا عِبارَةٌ عَنْ كذا»
یعنی: «این، نشانه و معنای چیزی دیگر است.»

پس همان‌طور که برای ورود به حساب‌های دنیوی، پسورد لازم است،
برای فهمیدن معنای واقعی حوادث و عبور از ظاهر به باطن هم
نیاز به پسورد الهی داریم؛
و آن، همان اسم خدا، اسم اعظم، و یاد معلمین ربانی است.


✨ پس «عبر» در روزگار ما یعنی:
یاد گرفتن و به‌کار بردن The Unique Password
رمز عبور به نور،
تا در دل تاریکی‌ها گم نشویم،
و از امتحان‌ها، اهل اعتبار و اهل عبرت بیرون بیاییم.

🌿 دلنوشته: پسورد نور

«فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ »

خدایا…
در میان این همه تاریکی و امتحان،
قلبم گاهی گرفتار قبض می‌شود،
نفس‌هایم تنگ می‌شود،
و حس می‌کنم در دل قفل‌ها و بن‌بست‌ها گیر کرده‌ام.

اما تو یادم داده‌ای که راه خروج، بسته نیست.
تو فرشتهٔ مهربانت را در کنارم گذاشتی
تا در لحظات سختی به من پسورد را یادآوری کند:
«کلمۀ عبور» به سوی نور!

خدایا…
این کلمه، فقط رمز نیست؛
این همان نام‌های بلند توست،
اسم اعظم توست،
و یاد معلمین ربانی توست.
هر بار که به یادشان می‌افتم،
دلم قفل‌هایش باز می‌شود
و از تاریکی، به روشنایی عبور می‌کنم.

پروردگار من…
به من بیاموز که هر حادثه و هر تقدیری
یک «صفحهٔ ورود» است؛
و برای ورود به معنای واقعی‌اش، باید پسورد نور را وارد کنم.
یعنی همان یاد تو،
یعنی همان عمل به اوامر نورانی،
یعنی همان اطاعت از صاحبان نور ولایت.

خدایا…
نمی‌خواهم بی‌اعتبار باشم،
نمی‌خواهم عمرم بگذرد و هیچ امتیازی نداشته باشم.
پس به من یاد بده
که «اعتبار» نزد تو یعنی عمل صالح،
و واحد سنجش ارزش من
نه مال است، نه مقام،
بلکه میزان وفاداری به نور توست.

الهی…
رمزهای این دنیا می‌گذرند و باطل می‌شوند،
امّا «پسورد نور» تو، ابدی است.
بگذار همیشه آن را در قلبم نگه دارم،
تا هر وقت در تاریکی ماندم،
با همان کلمه عبور کنم
و به دنیای نور تو برسم.

✨ یا نور…
قلبم را معتبر کن،
و مرا اهل عبرت قرار بده.

عنوان مقاله:
فرشتۀ مهربان، راهنما و پل عبور از تاریکی به سمت نور! ان فی ذلک لعبرة لاولی الابصار!
«معبر نورانی! إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ!»
فرشتۀ مهربان؛ پل عبور از تاریکی حسد به روشنایی نور ولایت! إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ!
عبور از تاریکی به نور با پسورد معلم ربانی! إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ!
معبر قلب؛ از تمنّاهای تاریک تا نور ولایت! إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ!
کلمۀ عبور؛ نور ولایت، راهنمای دل‌های بینا! إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ!
فرشتۀ نگهبان، کلید عبور از ظلمت به روشنایی! إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ!
پسورد نور؛ عبور با فرشتۀ مهربان! إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ!
فرشتۀ مهربان؛ معبر دل به سوی نور! إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ!

[عبرت – طاق یا جفت]:
با توجه به مبحث زیبای «طاق یا جفت – خسا ام زکا»
و مفهومی که کتاب مقاییس اللغة از واژه عبر ارائه نموده:
«عبر، النفوذ و المضىّ في الشي‏ء، مجاوزة عن جريان أو أمر أو حالة»
این استنباط و برداشت از واژه «عبر» زیباست:
در واقع اهل یقین تا وقتیکه از نار آیت، به نور آیت عبور ننماید، هنوز طاق است و به وضعیت جفت و زوج و قرین شدن با نور علم، در دل شرایط، نرسیده است، اما همینکه این نور به قلبش عنایت شد، عبرت می‌گیرد و نور می‌گیرد و علم اخذ میکند و اعتبار کسب می‌کند و این همان داستان تکراری و زیبای از تاریکی تا نور است!
از عرفات تا سرزمین منا و کعبه!
فرایند ولایة الله برای اهل ایمان: یخرجهم من الظلمات الی النور!
عبرت یعنی اینکه طاقی، جفت شود! قبض، به بسط تبدیل شود.
عبرت یعنی فرمول 1+1

🌿 عبرت؛ طاقی که جفت می‌شود

در «مقاییس اللغة» آمده است:
«عبر: النُّفوذ و المضیّ في الشي‏ء، مجاوزة عن جريان أو أمر أو حالة»
یعنی: نفوذ کردن، گذشتن، عبور کردن از یک جریان یا حالت.

از این معنا، یک استنباط زیبا برای واژۀ «عبر» می‌توان گرفت:

✨ طاق یا جفت

تا وقتی اهل یقین، تنهاست و هنوز از نار آیت عبور نکرده و به نور آیت نرسیده،
در وضعیت «طاق» است؛ تنها، ناقص، نیمه‌کاره.

اما همین‌که نور به قلبش عنایت می‌شود،
وقتی از آتش امتحان‌ها عبور می‌کند و به نور می‌رسد،
در همان لحظه «عبرت» می‌گیرد:
نور می‌گیرد،
علم اخذ می‌کند،
اعتبار کسب می‌کند.

و این همان داستان تکراری و زیبای خلقت انسان است:
حرکت از تاریکی به سوی نور!


🌿 از عرفات تا منا و کعبه

این همان مسیر حج است:
از عرفات تا سرزمین منا و تا طواف کعبه.
حرکت از تنهایی و قبض،
به سمت همراهی و بسط نورانی.


🌿 فرایند ولایة الله

قرآن همین حقیقت را در یک جمله بیان کرده:
«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنوا يُخْرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ»
(بقره، ۲۵۷)

این فرایند ولایت است:
خدا دل مؤمن را از طاق بودن جدا می‌کند
و با نور خود، جفت و قرین می‌سازد.


🌿 فرمول عبرت

پس «عبرت» یعنی:
طاقی، جفت شود.
قبض، به بسط تبدیل شود.
دل تنها، با نور قرین گردد.

به زبان ساده، «عبرت» همان فرمول زیبای زندگی است:
۱ + ۱ = نور

«يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ»
دانستن مکانیسم نورانی بمنظور عبور قلبها از تاریکی به نور!

[سورة النور (24): الآيات 41 الى 46] :
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ (41)
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ (42)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ (43)
يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ
إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ (44)
وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‏ بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‏ رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى‏ أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (45)
لَقَدْ أَنْزَلْنا آياتٍ مُبَيِّناتٍ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (46)

🌿 عبرت در گردش شب و روز

قرآن می‌فرماید:
«يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ» (نور، ۴۴)

لیل و نهار در ظاهر، تنها رفت و برگشت تاریکی و روشنایی است.
امّا در باطن، این یک رمز ملکوتی است:
کنایه از قبض و بسط نور در دنیای قلب‌ها.


✨ مکانیسم نورانی ولایت

وقتی خدا قلبی را در تاریکی «لیل» حسادت و تمنّا قرار می‌دهد،
در واقع می‌خواهد با این آلارم تاریکی، او را متوجه اشتباهش کند و او را به سمت نور یاد بیاورد،
که نور را فراموش نکند.
و وقتی قلبی را در «نهار» روشنایی نور قرار می‌دهد،
در حقیقت او را به سمت عبور ملکوتی می‌برد.

این گردش شب و روز،
درس عبرت برای اولی الابصار است:
یعنی اهل بصیرت می‌فهمند که این رفت و برگشت،
همان مکانیسم نورانی ولایة الله است.


🌿 عبور به سوی خلود

اهل نور، با فهم این گردش و با تسلیم به آن،
از ملک عبور می‌کنند به ملکوت.
این همان عبور به سمت خلود در بهشت جاویدان آل محمد علیهم‌السلام است.
اهل عبرت می‌فهمند که لیل و نهار فقط ساعت و زمان نیست،
بلکه آینه‌ای از سیر قلب انسان است:
از قبض تا بسط،
از تاریکی تا نور.


📖 آیات نور (۴۱–۴۶) و رمز عبرت

  • پرندگان صف‌بسته (۴۱)؛ (وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ): یعنی معلمین ربانی که علوم آل محمد ع را برا یمخاطبین آشکار کرده اند و هر کدام راه تسبیح و صلات خود را می‌دانند و به مخاطبین خود نیز آموزش میدهند. یعنی همه موجودات، راه عبور خودشان به سوی خدا را اینگونه بلدند.

  • ابرها و باران (۴۳)؛ ابرها گرد می‌آیند، رعد و برق می‌زند، باران فرو می‌ریزد.
    این همان باران علم نورانی است که بر دل‌ها می‌بارد؛
    گاهی اصابت می‌کند و قلبی را سیراب می‌کند،
    و گاهی هم از قلبی منصرف می‌شود.

  • لیل و نهار (۴۴)؛ رفت و برگشت تاریکی و روشنایی، همان قبض و بسط است.
    این برای اولی الابصار، نشانه‌ای روشن از معبر نورانی است.

  • دابّات (۴۵)؛ هر جنبنده‌ای راه و سبک حرکت خودش را دارد:
    یکی روی شکم می‌خزد،
    یکی روی دو پا می‌رود،
    یکی روی چهار پا حرکت می‌کند.
    یعنی عبور هر کس به‌قدر ظرفیت اوست؛
    اما مقصد همه یکی است:
    نور ولایت.

  • آیات مبینات (۴۶)؛
    خداوند آیات روشن را فرود آورده است،
    تا هر که بخواهد او را به صراط مستقیم عبور دهد.


✨ نتیجه

پس گردش شب و روز یک ساعت عادی نیست،
بلکه کلاس درس عبرت است.
اولی الابصار با دیدن آن می‌فهمند:

  • شب = امتحان قبض و تاریکی.

  • روز = بسط و نور.

  • و این جابه‌جایی دائمی،
    راه عبور از دنیا به آخرت و از ملک به ملکوت است.

این همان ولایة الله است که قرآن وعده داده:
«يُخْرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ».

🌿 دلنوشته
شب و روزِ دلم!
«يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ»

خدایا…
هر صبح و هر شب،
این آسمان ساده و تکراری برای من دیگر فقط آسمان نیست.
هر بار که تاریکی شب می‌آید،
می‌فهمم قلب من هم می‌تواند در لیلِ حسادت و تمنّا گرفتار شود،
در قبض و بی‌نوری.
و هر بار که سپیده می‌دمد،
یاد می‌گیرم که نور تو می‌تواند همه تاریکی‌ها را پاره کند.

پروردگار من…
می‌دانم که این رفت‌وآمد شب و روز،
فقط یک تغییر ساعت نیست.
این تویی که داری با قلبم حرف می‌زنی:
«قبض و بسط قلب تو، دست من است.
من شب را برای بیداری تو می‌فرستم،
و روز را برای عبور دادن تو به نور.»

خدایا…
وقتی ابرهای سنگین غم در دلم جمع می‌شوند،
به یاد می‌آورم که بارانت،
می‌تواند حتی از دل همان ابرها، رحمت را جاری کند.
و برق نگاهت می‌تواند چشم‌هایم را از خواب غفلت بیدار کند.

الهی…
به من یاد بده که هر شب تاریک،
پل عبوری است به سوی روز روشن.
هر قبضی، معبری است به سوی بسط.
هر تاریکی، دریچه‌ای است به نور.

خدایا…
مگذار در لیلِ دلم بمانم.
همیشه مرا به نهار ولایتت عبور بده.
تا با اهل نور،
از ملک به ملکوت بپرم
و در بهشت جاویدانت جا بگیرم.

✨ یا نور…
به من چشم اولی الابصار عطا کن،
تا در گردش شب و روز،
فقط تو را ببینم.

قبض و بسط نور قلب، روزی علمی ملکوت قلب اهل نور!
شب و روز فقط ساعت نیستند،
بلکه تقدیر الهی‌اند برای تربیت و عبور دادن دل انسان.
رفت‌وآمد شب و روز، نماد قبض و بسط قلب است.
این شب‌ها و روزها، پل عبور ما هستند تا در مسیر ولایت و بندگی، نور را در قلبمان تجربه کنیم.

صحیفۀ سجادیه:
(6) (وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عِنْدَ الصَّبَاحِ وَ الْمَسَاءِ:)
(1) الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ
(2) وَ مَيَّزَ بَيْنَهُمَا بِقُدْرَتِهِ
(3) وَ جَعَلَ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا حَدّاً مَحْدُوداً، وَ أَمَداً مَمْدُوداً
(4) يُولِجُ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِي صَاحِبِهِ،
وَ يُولِجُ صَاحِبَهُ فِيهِ بِتَقْدِيرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ فِيمَا يَغْذُوهُمْ بِهِ، وَ يُنْشِئُهُمْ عَلَيْه‏.
«سپاس خدای را که شب و روز را به نیروی خود آفرید،
و به قدرت خویش میان آن دو تفاوت نهاد،
و برای هر کدام حدّی معین و زمانی مقرر کرد،
هر یک را در دیگری داخل می‌سازد،
و دیگری را در او داخل می‌کند،
تا برای بندگانش در آن، روزی و پرورش و نظام زندگی را مقدّر نماید.»

🌿 دلنوشته

سپاس تو را، ای پروردگار شب و روز،
ای آن‌که به قدرت خویش، تاریکی و روشنایی را در هم می‌تنی،
و هر یک را معبر دیگری می‌گردانی.

ای خدای مهربان…
تو شب را آفریدی تا جانم آرامش بگیرد،
و روز را پدید آوردی تا در روشنایی آن، به یاد تو حرکت کنم.
هر یک را به دیگری درمی‌آوری،
تا به من بیاموزی:
قبضی بی‌پایان نیست،
و بسطی ابدی در انتظار دل صابر است.

پروردگارا…
شب‌های تاریک دلم را با چراغ معرفتت روشن کن،
و روزهای روشن عمرم را با یاد خویش معنا ده.
مگذار در ظلمت حسد و تمنّا بمانم،
و مرا به صبح ولایت عبور بده.

الهی…
چنان کن که هر گردش شب و روز،
هر قبض و بسطی که بر دلم می‌آید،
یادآور این حقیقت باشد:
که تو ولیّ منی،
و تو می‌خواهی مرا از ظلمات به سوی نور ببری.

یا نور، یا رحیم…
مگذار چشمم فقط گردش ساعت‌ها را ببیند،
بلکه بینشی عطا کن که در این لیل و نهار،
عبرت بگیرم و حقیقت عبور را بفهمم.

بَلاءٌ عَظِيمٌ! بَلاءً حَسَناً!

هدف ماموریت خطرناک کربلا برای صاحبان نور اینه:

لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ!
أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ!

[سورة إبراهيم (۱۴): الآيات ۱ الى ۶]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الر 
كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ 
لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ 
إِلى‏ صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ (۱)
اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ 
وَ وَيْلٌ لِلْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ شَدِيدٍ (۲)
الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ 
وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً 
أُولئِكَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ (۳)
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ
فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ 
وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (۴)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ 
وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ 
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (۵)
وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنْجاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ 
وَ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ
وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ (۶)
… و ادمۀ سورۀ زیبای ابراهیم ع در قسمت نور قرآن 14

🌿 بلاء عظیم؛ عبور از ظلمت به نور

سورۀ ابراهیم با یک حقیقت روشن آغاز می‌شود:
«كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى‏ صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ»
(ابراهیم، ۱)

این کتاب نورانی نازل شد،
تا انسان از تاریکی‌های جهل، حسد و تمنّا عبور کند،
و با اجازهٔ پروردگار مهربان،
به صراط محکم و استوار العزیز الحمید برسد.


✨ اهل دنیا و اهل نور

قرآن در همان ابتدا، دو گروه را جدا می‌کند:

  • کسانی که دنیا را بر آخرت ترجیح می‌دهند،
    و راه خدا را می‌بندند و می‌خواهند آن را کج و معوج کنند؛
    این‌ها در «ضَلال بعید» گرفتار می‌شوند،
    یعنی در دورترین فاصله از نور حقیقت.

  • و در مقابل، اهل نور هستند؛
    قلب‌هایی که با صبر و شکر زنده‌اند،
    و با هر امتحان سخت، ایمانشان محکم‌تر می‌شود.


🌿 بلاء عظیم = بلاء حسن

وقتی خدا دربارۀ قوم موسی (ع) می‌فرماید:
«وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ» (ابراهیم، ۶)
و در جایی دیگر می‌فرماید:
«وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً» (آل‌عمران، ۱۴۰)

یعنی بلاء برای مؤمن، آزمایش زیباست؛
نه برای شکستن،
که برای شکوفا کردن.
نه برای خاموش کردن،
که برای روشن‌تر شدن نور قلب.

کربلا، تجلی همین بلاء عظیم بود:
آزمایشی سهمگین، امّا در اوج زیبایی.
صاحبان نور، با ایستادن بر سر عهد الهی،
نه تنها خاموش نشدند، بلکه خود خورشید شدند.


🌿 مأموریت همهٔ انبیا یک حقیقت است

خداوند دربارۀ موسی (ع) می‌فرماید:
«أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» (ابراهیم، ۵)

و این همان مأموریتی است که به همهٔ انبیای الهی سپرده شد،
و در اوج خود، در کربلا به نمایش درآمد:

هدف عاشورا،
هدف همۀ رسالت‌ها بود:
«لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ»


✨ پس «عبرت» یعنی دیدن این حقیقت:
که بلاء، پلی است برای عبور.
تقدیرهای تلخ، که شب‌های تیرهٔ قلب‌اند،
که تو را آماده می‌کنند برای روزی روشن‌تر.
و صاحبان نور، با عبور از همین بلاء،
به صراط عزیز حمید رسیدند،
و حجت را بر همهٔ تاریخ تمام کردند.

🌿 دلنوشته: بلاء عظیم، بلاء حسن

خدایا…
تو در کتابت فرمودی:
«لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ»،
و این مأموریت همهٔ پیامبران تو بود.

ای پروردگار…
تو گفتی:
«وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ»،
و ما در کربلا دیدیم که این بلاء عظیم،
چه زیبا بلایی بود برای صاحبان نور.

خدایا…
بلاء برای اهل ایمان، شکست نبود،
بلکه صحنه‌ای شد برای شکوفایی.
آری… این همان بلاء حسن بود.

پروردگار من…
شب عاشورا،
سیاهی و قبضی بزرگ بر زمین و آسمان سایه افکنده بود.
اما در همان دلِ تاریکی،
نور ولایتت درخشید،
و دل‌های صابر و شاکر،
از ظلمت به سوی نور عبور کردند.

خدایا…
حسینت و یارانش، بلاء را به زیبایی معنا کردند.
خونشان، رمز عبور شد.
ذبیح‌شدنشان، چراغ شد.
و مأموریتشان همان بود که از آغاز وحی گفتی:
«أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ».

الهی…
کربلا فقط یک دشت خون نبود،
کلاس عبرت بود برای همۀ تاریخ.
که بدانیم:
هر بلاء، پلی است برای عبور.
هر تاریکی، دریچه‌ای است به سوی روشنایی.
و هر دلِ صابر و شاکر،
در بلاء عظیم، به نور جاویدان می‌رسد.

✨ یا نور…
به ما بیاموز تا در امتحان‌های خودمان،
بلاء را زیبا ببینیم،
و راه عبور به سوی تو را گم نکنیم.

فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ

[سورة الحشر (59): الآيات 1 الى 5] :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ
وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (1)
آنچه در آسمانها و در زمين است تسبيح‏‌گوىِ خداى هستند،
و اوست شكست‌‏ناپذير سنجيده‏‌كار.
هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ دِيارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ
ما ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ
فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا
وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ
فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ (2)
اوست كسى كه، از ميان اهل كتاب كسانى را كه كفر ورزيدند در نخستين اخراج [از مدينه‏] بيرون كرد.
گمان نمى‏‌كرديد كه بيرون روند
و خودشان گمان داشتند كه دژهايشان در برابر خدا مانع آنها خواهد بود،
و[لى‏] خدا از آنجايى كه تصوّر نمى‏‌كردند بر آنان درآمد و در دلهايشان بيم افكند،
[به طورى كه‏] خود به دست خود و دست مؤمنان خانه‏‌هاى خود را خراب مى‌‏كردند.
پس اى ديده‏‌وران، عبرت گيريد.
وَ لَوْ لا أَنْ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْجَلاءَ لَعَذَّبَهُمْ فِي الدُّنْيا
وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابُ النَّارِ (3)
و اگر خدا اين جلاى وطن را بر آنان مقرّر نكرده بود، قطعاً آنها را در دنيا عذاب مى‌‏كرد
و در آخرت [هم‏] عذاب آتش داشتند.
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ
وَ مَنْ يُشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ (4)
اين [عقوبت‏] براى آن بود كه آنها با خدا و پيامبرش در افتادند؛
و هر كس با خدا دراُفتد؛ [بداند كه‏] خدا سخت‌‏كيفر است.
ما قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوها قائِمَةً عَلى‏ أُصُولِها فَبِإِذْنِ اللَّهِ
وَ لِيُخْزِيَ الْفاسِقِينَ (5)
آنچه درخت خرما بريديد يا آنها را [دست نخورده‏] بر ريشه‌‏هايشان بر جاى نهاديد، به فرمان خدا بود،
تا نافرمانان را خوار گرداند.

+ «وَ لَا يَصِحُّ الِاعْتِبَارُ إِلَّا لِأَهْلِ الصَّفَا وَ الْبَصِيرَةِ»

🌿 «فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ»

خداوند در آغاز سوره حشر یادآور می‌شود:
هر آنچه در آسمان‌ها و زمین است، تسبیح‌گوی اوست.
پس تاریخ، زمین، آسمان و حتی شکست دشمنان، همه کلاس‌های عبرت‌اند.

آن‌هایی که به حصارهای خود دل بسته بودند،
و گمان می‌کردند قلعه‌هایشان مانع تقدیر خدا می‌شود،
دیدند که خدا از جایی که گمان نمی‌کردند بر آنان تاخت،
و «رعب» را در دلشان افکند.
به جایی رسیدند که خودشان خانه‌هایشان را با دستان خود ویران کردند،
و مؤمنان هم بر آن‌ها تاختند.
و خداوند خطاب به اهل بصیرت فرمود:
«فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ»
پس عبرت بگیرید ای صاحبان چشم دل!


✨ پیام آیات

  • حصون و قلعه‌ها، نماد دلبستگی‌های دنیوی و غرور انسانی‌اند.
    هیچ دیواری نمی‌تواند مانع نور خدا شود.

  • رعب الهی در قلب اهل کفر، همان تاریکی درونی است که از حسادت و عناد برمی‌خیزد.
    وقتی نور در دل خاموش شود، انسان خودش خانهٔ امن قلبش را ویران می‌کند.

  • عبرت اهل بصیرت این است:
    بدانند که امنیت و عزت واقعی، در پناه نور ولایت است نه در حصون دنیا.


🌿 پیوند با زندگی امروز

این آیات به ما می‌گویند:
اگر می‌خواهی بدانی حصن واقعی کجاست، نگاه کن به دل خودت!

  • وقتی حسد، کینه و تکبر را راه می‌دهی،
    همانند آن یهودیان مغرور، خودت خانهٔ قلبت را با دستانت ویران می‌کنی.

  • اما وقتی در دل، جایی برای نور ولایت باز می‌کنی،
    دل تو همان حصن حصین می‌شود که هیچ دشمنی به آن راه ندارد.

پس عبرت یعنی همین عبور از غرور به تواضع،
از حصن پوشالی دنیا به حصن واقعی نور.


✨ و این همان ولایة‌الله است:
«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» (بقره، ۲۵۷).

🌿
گاهی آدمی به حصارهایش مغرور می‌شود…
به پولش، به مقامش، به رفاقت‌ها و رابطه‌هایش…
اما قرآن می‌گوید: آن‌ها هم مثل اهل کتاب خیال می‌کردند حصونشان مانع تقدیر خداست!
امّا دیدند خدا از جایی که فکرش را نمی‌کردند ضربه زد،
و رعب را در دلشان افکند،
تا جایی که خودشان خانه‌هایشان را با دستان خود خراب کردند.

✨ اینجاست که ندا می‌آید:
«فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ»
عبرت بگیرید! ای کسانی که چشم دل دارید!

به خودت نگاه کن:
هر حسد، هر کینه، هر تکبر…
همان کلنگی است که با دستان خودت بر خانه قلبت می‌زنی.
و هر مهربانی، هر تواضع، هر تسلیم به نور…
همان بنایی است که قلبت را حصن حصین می‌کند.

[سورة الحديد (57): الآيات 7 الى 10] :
« لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ »

آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ أَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ (7)
به خدا و پيامبر او ايمان آوريد، و از آنچه شما را در [استفاده از] آن، جانشين [ديگران‏] كرده، انفاق كنيد. پس كسانى از شما كه ايمان آورده و انفاق كرده باشند، پاداش بزرگى خواهند داشت.
وَ ما لَكُمْ لا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَ قَدْ أَخَذَ مِيثاقَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (8)
و شما را چه شده كه به خدا ايمان نمى‌‏آوريد و [حال آنكه‏] پيامبر [خدا] شما را دعوت مى‏‌كند تا به پروردگارتان ايمان آوريد، و اگر مؤمن باشيد، بى‌‏شكّ [خدا] از شما پيمان گرفته است.
هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلى‏ عَبْدِهِ آياتٍ بَيِّناتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (9)
او همان كسى است كه بر بنده خود آيات روشنى فرو مى‌‏فرستد، تا شما را از تاريكيها به سوى نور بيرون كشاند. و در حقيقت، خدا [نسبت‏] به شما سخت رؤوف و مهربان است.
وَ ما لَكُمْ أَلاَّ تُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى‏ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (10)
و شما را چه شده كه در راه خدا انفاق نمى‌‏كنيد و [حال آنكه‏] ميراث آسمانها و زمين به خدا تعلّق دارد؟ كسانى از شما كه پيش از فتح [مكّه‏] انفاق و جهاد كرده‏‌اند، [با ديگران‏] يكسان نيستند. آنان از [حيث‏] درجه بزرگتر از كسانى‏‌اند كه بعداً به انفاق و جهاد پرداخته‏‌اند. و خداوند به هر كدام وعده نيكو داده است، و خدا به آنچه مى‌‏كنيد آگاه است.

الإمامُ الباقرُ عليه السلام‏ في قولهِ تعالى‏:
« اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏- إلى‏ قولهِ- وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ»
فهذا مَثَلٌ ضَرَبَهُ اللَّهُ‏ لِلمؤمنِ،
قالَ: فالمؤمنُ يَتَقلَّبُ في خَمسَةٍ مِن النُّورِ، مَدخَلُهُ نُورٌ، ومَخرَجُهُ نُورٌ، وعِلمُهُ نُورٌ، وكلامُهُ نُورٌ، ومَصيرُهُ يَومَ القِيامَةِ إلَى الجَنّةِ نُورٌ.
امام باقر عليه السلام درباره آيه «خدا نور آسمان‏ها و زمين است … خدا مثل‏ها را براى مردم مى‏‌زند» فرمود: اين مَثَلى است كه خداوند درباره مؤمن زده است.
حضرت فرمود: مؤمن در پنج نور غوطه مى‌‏خورد: درونْ شدش نور است، برون شدش نور است، علمش نور است، سخنش نور است و حركتش به سوى بهشت در روز قيامت، نور است.

🌿 روایت نورانی امام باقر علیه‌السلام

امام باقر علیه‌السلام در تفسیر آیهٔ شریفه:
«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ … وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ» (نور، ۳۵) فرمودند:

این مثالی است که خداوند برای مؤمن زده است.
مؤمن در پنج نور سیر می‌کند:
ورودش نور است،
خروجش نور است،
علمش نور است،
سخنش نور است،
و سرانجامش در روز قیامت، به سوی بهشت، نور است.


✨ پیوند با «عبر و عبور»

این روایت نشان می‌دهد که مؤمن واقعی، سراپا «معبر نور» است.
نه تنها از تاریکی‌ها عبور می‌کند،
بلکه خودش تبدیل به پل عبور دیگران می‌شود.

  • مدخلش نور است: یعنی آغاز هر کارش با یاد خدا و نیت پاک شروع می‌شود.

  • مخرجه نور است: پایان کارش هم به رضایت خدا ختم می‌گردد.

  • علمش نور است: دانشی که می‌آموزد و می‌آموزاند، چراغ هدایت است، نه ابزار حسد و جدال.

  • کلامش نور است: سخنی که از دهانش بیرون می‌آید، زخم نمی‌زند، بلکه التیام می‌دهد.

  • مصیرش نور است: و نهایت راهش، به بهشت نورانیِ قرب الهی می‌انجامد.


🌿 عبرت و نور؛ دو روی یک حقیقت

همان‌طور که قرآن می‌فرماید:
«فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ»،
یعنی عبور کنید و پند بگیرید!
این عبور فقط تغییر مسیر ظاهری نیست،
بلکه یک «سفر نورانی» است؛
سفری که آغاز و انجامش، سراسر نور است.

اهل بصیرت وقتی به تقدیرات تلخ و شیرین زندگی نگاه می‌کنند،
می‌فهمند همهٔ این‌ها مثال‌هایی است که خدا برایشان زده،
تا نور در قلبشان ریشه کند و آن‌ها را به مقصد نهایی برساند.


✨ پس ایمان یعنی همین:
زیستن در میان پنج نور.
و عبرت یعنی دیدن این حقیقت،
که تاریکی‌ها فقط پلی‌اند برای رسیدن به روشنایی جاویدان.

🌿✨ دلنوشته: در آغوش پنج نور

پروردگارا…
ای نور آسمان‌ها و زمین،
ای چراغ جاوید هستی،
ای که هر مثالی که می‌زنی، راهی است برای فهمیدنِ ما.

خدایا…
دلم را از اسارت تاریکی رها کن،
و مرا در همان پنج نور قرار ده که امام باقر علیه‌السلام از آن سخن گفت:

مدخلم نور باشد؛
یعنی آغاز هر قدمم با یاد تو، روشن گردد.
مخرجم نور باشد؛
یعنی پایان هر کارم، در رضایت تو معنا شود.
علمم نور باشد؛
یعنی آنچه می‌آموزم، چراغی شود برای دلم و دل‌های دیگران.
کلامم نور باشد؛
یعنی سخنم شفابخش باشد نه زخم‌زننده.
و سرانجامم نور باشد؛
یعنی وقتی قیامت فرا می‌رسد، راه من به سوی بهشتِ تو روشن باشد.

الهی…
اگر من در این دنیا از تاریکی به نور عبور نکنم،
چگونه می‌توانم مدخل و مخرج و کلام و علم و سرانجامم را نورانی کنم؟
پس به من بینشی عطا کن که هر قبض و بسط قلبم را بفهمم،
و هر مثالی را که در تقدیراتم می‌زنی، به عبرت بگیرم.

یا نور…
مگذار لحظه‌ای از این چراغ دور شوم.
می‌خواهم سراپا نور باشم،
نه فقط برای خودم،
که پلی برای عبور دیگران به سمت تو باشم.

🤲 خدایا… در دل شب‌های تاریک زندگی،
مرا در آغوش پنج نور نگه دار،
تا در پایان راه،
سرانجامم جز نور و بهشت جاویدان نباشد. ✨

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
مَثَلُ المُنافقِ كمَثَلِ الشّاةِ العائرَةِ بَينَ الغَنَمَينِ، تَعِيرُ إلى‏ هذهِ مَرّةً وإلى‏ هذهِ مَرّةً لا تَدري أَيُّهما تَتبَعُ.
حكايت منافق، حكايت گوسفندى است كه ميان دو رمه گوسفند سرگردان است؛ گاه به طرف اين رمه مى‌‏رود و گاه به طرف آن رمه و نمى‌‏داند دنبال كدام يك برود.

پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:

«مَثَلُ المُنافقِ كمَثَلِ الشّاةِ العائرَةِ بَينَ الغَنَمَينِ، تَعِيرُ إلى‏ هذهِ مَرّةً وإلى‏ هذهِ مَرّةً لا تَدري أَيُّهما تَتبَعُ.»
(مثال منافق، مانند گوسفند سرگردانی است میان دو گله، گاهی به سوی این یکی می‌رود و گاهی به سوی آن یکی، و نمی‌داند کدام را پیروی کند.)

این روایت می‌خواهد به ما نشان دهد که قلبی که پشت به نور می‌کند و تسلیم حسادت و تمنا می‌شود، دچار دوگانگی، تردید و سرگردانی می‌گردد. چنین دلی نه با فرشتهٔ مهربان انس دارد و نه توانایی شنیدن صدای حق را. او میان نور و ظلمت، میان ولایت و هوای نفس، مدام سرگردان است و هر لحظه به سویی کشیده می‌شود.

این همان حقیقتی است که قرآن نیز می‌فرماید:
«إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ» (یوسف/۵)
شیطان دشمن آشکاری است؛ کار او این است که دل حسود را از نور جدا کند، تا به جای آرامش نور، در آتش تمنا و اضطراب خود بسوزد.


🌿 پیام زندگی

اگر انسان دلش را از نور معلم ربانی و فرشتۀ الهی جدا کند، دیگر نمی‌تواند از تاریکی‌های حسد و کبر عبور کند. او مثل همان گوسفند سرگردان می‌ماند؛ یک بار به سمت این گله می‌رود، یک بار به سمت آن. هیچ‌وقت قرار نمی‌گیرد، هیچ‌وقت آرامش نمی‌یابد.

اما اهل نور، وقتی دلشان به نور ولایت گره می‌خورد، دیگر سرگردان نیستند.
راهشان روشن است، نگاهشان ثابت است، مقصدشان بهشت است.


✨ پس بیا حواسمان باشد:
اگر با حسادت و تکبّر، پشت به نور کنیم،
نه راهی برای عبور از تاریکی می‌یابیم
و نه بویی از آرامش بهشت به مشاممان خواهد رسید.

خدایا 🤲
دل ما را از نفاق و دوگانگی پاک کن،
ما را در مسیر نور ثابت‌قدم بدار،
و از شرّ دشمنی که هر لحظه ما را به سوی سرگردانی می‌کشاند، در پناه خود بگیر. 🌹

دشمنی که دل را سرگردان می‌کند!

خدایا…
دلم را می‌بینی؟
گاهی مثل همان گوسفند سرگردانی می‌شود که پیامبر مهربانت فرمود:
میان دو گله سرگردان است،
یک بار به سمت این یکی می‌دود،
بار دیگر به سمت آن یکی…
اما هیچ‌گاه قرار نمی‌گیرد!

ای پروردگار نور…
این همان لحظه‌ای است که شیطان، زمزمه‌هایش را در دل حسود می‌ریزد،
و قلبی که به جای نور ولایت، به تمنّاها دل بسته،
دیگر راهی برای عبور از تاریکی نمی‌یابد،
و در میان شک و حسد و کینه، حیران می‌ماند.

اما دل نورانی، به فرشته‌اش انس گرفته است؛
راه را روشن می‌بیند،
می‌فهمد کدام صدا از شیطان است و کدام از فرشته،
و در هر تاریکی، روزنه‌ای به سمت نور می‌بیند.

🌿 خدایا!
مبادا دلم میان نور و ظلمت، مثل گوسفند سرگردان بماند!
مبادا با حسد و تکبّر، خانهٔ قلبم را با دستان خودم ویران کنم!
مبادا صدای فرشتهٔ مهربانم را خاموش کنم
و به وسوسهٔ شیطان دل بسپارم!

ای نور آسمان‌ها و زمین…
دلم را از نفاق و سرگردانی برهان،
و به من بیاموز که بزرگی در دیدن نور توست، نه در تکبّر خویشتن!
تا دل من هم در صف اهل نور باشد،
نه در آتش حسد و کینه، بلکه در آرامش بهشت تو. ✨🤲

[سورة الأحزاب (33): الآيات 41 الى 48] :
« لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ »

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً (41)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، خدا را ياد كنيد، يادى بسيار.
وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً (42)
و صبح و شام او را به پاكى بستاييد.
هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً (43)
اوست كسى كه با فرشتگان خود بر شما درود مى‌‏فرستد تا شما را از تاريكيها به سوى روشنايى برآورد، و به مؤمنان همواره مهربان است.
تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً كَرِيماً (44)
درودشان -روزى كه ديدارش كنند- سلام خواهد بود، و براى آنان پاداشى نيكو آماده كرده است.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً (45)
اى پيامبر، ما تو را [به سِمَتِ‏] گواه و بشارتگر و هشداردهنده فرستاديم،
وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً (46)
و دعوت‌‏كننده به سوى خدا به فرمان او، و چراغى تابناك.
وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلاً كَبِيراً (47)
و مؤمنان را مژده دِه كه براى آنان از جانب خدا بخشايشى فراوان خواهد بود.
وَ لا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَكِيلاً (48)
و كافران و منافقان را فرمان مبَر، و از آزارشان بگذر و بر خدا اعتماد كن و كارسازى [چون‏] خدا كفايت مى‌‏كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:

مَثَلي ومَثَلُ ما بَعَثَني اللَّهُ بهِ كمَثَلِ رجُلٍ أتى‏ قَوماً فقالَ: ياقَومُ، إنّي رأيتُ الجَيشَ بعَيني، وإنّي أنا النَّذيرُ العُريانُ، فالنَّجاءَ النَّجاءَ! فأطاعَتهُ طائفَةٌ مِن قَومٍ، فأدلَجوا وانطَلَقوا على‏ مَهلِهِم فنَجَوا، وكَذّبَتهُ طائفَةٌ مِنهُم فأصبَحوا مكانَهُم، فصَبَّحَهُمُ الجَيشُ فأهلَكَهُم واجتاحَهُم، فذلكَ مَثَلُ مَن أطاعَني واتَّبَعَ ماجِئتُ بهِ، ومَثَلُ مَن عَصاني وكَذّبَ بما جِئتُ بهِ مِن الحقِّ.
حكايت من و آنچه خداوند مرا به آن مبعوث كرده، حكايت مردى است كه نزد مردمى مى‌‏رود و مى‌‏گويد: اى مردم! من با چشم خود لشكر [دشمن‏] را ديدم و همانا من هشدار دهنده آشكار و بى‌‏پرده‏‌ام. خود را برهانيد! خود را برهانيد! پس، گروهى از آن مردم اطاعتش مى‏‌كنند و شب هنگام رهسپار مى‌‏شوند و به آرامى پيش مى‏‌روند و نجات مى‏‌يابند؛ و گروهى از ايشان سخن او را دروغ مى‌‏شمارند و شب را در جاى خود مى‏‌گذرانند و آن لشكرسپيده دم بر ايشان مى‌‏تازد و همه را قلع و قمع مى‌‏كند. اين است حكايت كسى كه از من اطاعت كند و ازآنچه آورده‏‌ام پيروى نمايد و حكايت كسى كه از من نافرمانى كند و آنچه را از حق آورده‌‏ام دروغ شمارد.

پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید:
مثال من و آنچه خدا مرا با آن فرستاده، مثل مردی است که به میان قومی آمد و گفت:

«ای قوم من! من با چشمان خود سپاه دشمن را دیدم و من همان هشداردهنده‌ی عریانم (یعنی کسی که بی‌پرده، بی‌هیچ پنهان‌کاری و ملاحظه، حقیقت را اعلام می‌کند). پس فرار کنید! نجات، نجات!»

بعضی از قومش سخنش را باور کردند؛ شبانه و آرام حرکت کردند و نجات یافتند.
اما برخی دیگر او را تکذیب کردند؛ همان‌جا ماندند، صبح شد و سپاه دشمن رسید و همه را نابود کرد.

این، مثل کسانی است که مرا اطاعت کنند و آنچه از حق آورده‌ام بپذیرند، و مثل کسانی است که مرا تکذیب کنند و به حق پشت کنند.


🌿 پیام حدیث

پیامبر در این روایت به زیبایی نشان می‌دهد:

  • حقیقت، روشن و آشکار است، اما دیدن آن چشم دل می‌خواهد.

  • «نذیر عریان» یعنی هشدار بی‌پرده و بی‌ملاحظه؛ دعوت پیامبر به نور، چیزی پوشیده یا مبهم نبود.

  • اهل ایمان، همانانی هستند که قبل از آمدن بلا، به هشدار پیامبر گوش دادند و عبور کردند.

  • اهل تکذیب، همان کسانی هستند که گفتند: «ما چیزی نمی‌بینیم!» و در همان تاریکی ماندند تا بلا فرا رسید.


✨ پیوند با بحث نور و عبرت

این حدیث، همان «فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ» را توضیح می‌دهد.
اهل نور، با شنیدن هشدار نبی و ولیّ خدا، عبرت می‌گیرند و عبور می‌کنند.
اما حسودانی که به تمنّا و تکبّر خود چسبیده‌اند،
همچون کسانی‌اند که صبح بلا، آن‌ها را در جای خود نابود می‌کند.


🌿 پیام زندگی امروز

این حدیث به ما می‌گوید:
امروز هم پیامبر با زبان اهل بیتش و معلمان ربانی‌اش، همان هشدار را تکرار می‌کند:

«ای انسان! سپاه دشمنِ درونی‌ات (حسد، کبر، شهوت، شیطان) در راه است!
عبور کن… نجاتت در حرکت به سمت نور است.»

اگر اطاعت کنیم، مثل آن گروه نجات‌یافته‌ایم.
اگر لجاجت کنیم و بگوییم: «نه، چیزی نیست!» همان لحظه‌ای که بلا برسد، دیگر راه نجاتی نخواهد بود.


✨ خدایا…
ما را از کسانی قرار بده که به هشدار پیامبرت گوش می‌سپارند،
پیش از آمدن بلا، عبور می‌کنند،
و در نور آرامش تو، پناه می‌گیرند. 🤲

دلنوشته
ای خدای نور…
پیامبرت فرمود مثل من، مثل آن مردی است که سپاه دشمن را دید و بی‌پرده فریاد زد: نجات! نجات!
بعضی باور کردند و نجات یافتند… بعضی خندیدند و در جای خود ماندند و صبحگاهان در آتش دشمن سوختند.

خدایا 🤲
من نمی‌خواهم گوسفند سرگردانی باشم که به سمت ظلمت‌ها می‌رود!
یاد بده که به صدای فرشتهٔ مهربانت گوش کنم،
یاد بده بفهمم هر تاریکی، نشانی است از امتحان تو…
و هر نوری، دعوتی است به آرامش تو.

🌿 خدایا، من به نور تو محتاجم.
به من بیاموز بزرگی در دیدن عظمت توست، نه در تکبّر نفس!
مبادا حسد و کبر، خانهٔ قلبم را ویران کند،
مبادا من هم جهنمِ متحرک شوم…

خدایا، به نور خودت مرا بپوشان،
تا پیش از آمدن طوفان بلا،
راه نجات را ببینم،
و در صف اهل نور قرار گیرم. ✨🤲

امام على عليه السلام:

إِنَّ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْعِظَةً وَ عِبْرَةً لِذَوِي الْأَلْبَابِ وَ الِاعْتِبَارِ.
به راستى كه در هر چيزى براى خردمندان و پندآموزان، پند و عبرتى است.
لأهلِ الاعتِبارِ تُضرَبُ الأمثالُ.
مثل‏ها، براى عبرت‌‏آموزان زده مى‌‏شود.
فَيالَها أمثالًا صائبَةً، ومَواعِظَ شافِيةً، لَو صادَفَت قلُوباً زاكِيَةً، وأسماعاً واعِيَةً، وآراءً عازِمَةً، وألباباً حازِمَةً!
وه كه چه مثل‏هاى درست و پندهاى شفابخشى! [البته‏] اگر با دل‏هايى پاك و گوشهايى شنوا و انديشه‏‌هايى استوار و خردهايى محكم و دورانديش، برخورد كنند.
وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ.
و اين مَثل‏ها را براى مردم مى‌‏زنيم، و [لى‏] جز دانشوران آنها را درنمى‌‏يابند.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید:
«إِنَّ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْعِظَةً وَ عِبْرَةً لِذَوِي الْأَلْبَابِ وَ الِاعْتِبَارِ»
در هر چیزی موعظه‌ای و عبرتی است، برای صاحبان خرد و دل‌های بیدار.

و نیز می‌فرماید:
«لأهلِ الاعتِبارِ تُضرَبُ الأمثالُ.»
امثال و نمونه‌ها برای اهل عبرت زده می‌شوند.

یعنی همهٔ آنچه در جهان می‌بینیم، همهٔ وقایع تلخ و شیرین، همهٔ فراز و فرودهای تقدیرات، در واقع مثال‌های روشنی از سوی خدا هستند برای قلب‌های بینا.

اما حضرت در ادامه حسرت می‌خورند:
«فَيالَها أمثالًا صائبَةً، ومَواعِظَ شافِيةً، لَو صادَفَت قلُوباً زاكِيَةً، وأسماعاً واعِيَةً، وآراءً عازِمَةً، وألباباً حازِمَةً!»
چه امثال به‌جایی! چه موعظه‌های شفابخشی!
ولی دریغ از اینکه دل‌های پاک، گوش‌های شنوا، اندیشه‌های استوار و خردهای محکم پیدا شوند تا این حقایق را دریابند.

و قرآن این حقیقت را مهر می‌زند:
«وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ» (عنکبوت/۴۳)
و این مثل‌ها را برای مردم می‌زنیم، و جز دانایان آن را درک نمی‌کنند.


🌿 پیام زندگی

پس هر حادثه، هر شادی، هر غم، هر ملاقات و هر جدایی، یک مثال است؛ مثالی که خداوند برای من و تو زده، تا چیزی را یاد بگیریم و عبور کنیم.
هر تلخی که به دلمان می‌نشیند، آینه‌ای از عیب‌های درون ماست، و پل عبوری برای رسیدن به نور بیشتر.
اما تنها دل‌های زاکیه و گوش‌های شنوا این حقیقت را می‌فهمند؛ وگرنه برای دیگران همه‌چیز فقط یک اتفاق بی‌معنا و بی‌ثمر خواهد بود.


✨ پس بیا از دل حوادث زندگی، درس بگیریم.
بیا از نور معلمان ربانی، معنای این مثال‌ها را بپرسیم.
و یادمان باشد:
هر چیزی که امروز در زندگی‌ات رخ می‌دهد، مثال و عبرتی است از سوی خدا، برای عبور تو از تاریکی به نور.

دلنوشته: هر حادثه، پلی برای عبور

خدایا…
چقدر زیباست سخن مولا علی علیه‌السلام که فرمود:
در هر چیزی موعظه‌ای است، و در هر حادثه‌ای عبرتی…
اما تنها دل‌های پاک آن را می‌فهمند،
تنها گوش‌های شنوا صدایش را می‌شنوند،
و تنها خردهای استوار، به مقصد نور می‌رسند.

پروردگارا…
من می‌دانم هر حادثه‌ای در زندگی‌ام،
یک مثال است،
یک درس است،
یک دعوت است به عبور…
گاهی در لباس شادی،
گاهی در جامهٔ غم.

اما ای خدای مهربان…
چقدر وقت‌هایم گذشت و نفهمیدم!
چقدر مثال‌های تو را ندیدم!
چقدر مواعظت را جدی نگرفتم!

امروز با تمام وجودم می‌گویم:
نمی‌خواهم حوادث زندگی‌ام، بی‌ثمر بگذرد.
نمی‌خواهم مثال‌های تو را در غفلت ضایع کنم.
نمی‌خواهم از این همه موعظه، دست خالی بمانم.

ای خدای نور…
به من دلی زاکیه عطا کن،
گوشی شنوا،
چشمی بینا،
و خردی استوار…
تا هر حادثه‌ای را پلی برای عبور ببینم،
نه باری برای زمین‌گیر شدن.

✨ خدایا…
مگذار این همه مثال زیبا و این همه موعظه شفا بخش،
بر دلی خاموش و بسته بیفتد.
مرا از اهل عبرت قرار ده،
تا هر روز و هر لحظه،
از تاریکی به نور عبور کنم. 🤲

If you want your heart to immediately understand the luminous words of the guardian angel, you must disable your jealousy.

يا عيسى‏، لا تَستَيقِظَنَّ‏ عاصِياً، و لا تَستَنبِهَنَّ‏ لاهِياً، وَ افطِم‏ نَفسَكَ‏ عَنِ الشَّهَواتِ الموبِقاتِ، و كُلُّ شَهوَةٍ تُباعِدُكَ مِنّي فَاهجُرها، وَ اعلَم أنَّكَ مِنّي بِمَكانِ الرَّسولِ‏ الأَمينِ.
اى عيسى! بيدارى خود را به معصيت و غفلت مگذران، و نفس خويش را از خواهش‏هاى نابود كننده بازگير، و هر درخواستى كه تو را از من دور مى‏‌كند، از آن دورى كن، و بدان كه تو در نزد من جايگاه فرستاده‏‌اى امين را دارى.

خداوند متعال فرمود:
«يا عيسى‏، لا تَستَيقِظَنَّ‏ عاصِياً، و لا تَستَنبِهَنَّ‏ لاهِياً، وَ افطِم‏ نَفسَكَ‏ عَنِ الشَّهَواتِ الموبِقاتِ، و كُلُّ شَهوَةٍ تُباعِدُكَ مِنّي فَاهجُرها، وَ اعلَم أنَّكَ مِنّي بِمَكانِ الرَّسولِ‏ الأَمينِ.»

ای عیسی! مبادا در حالی از خواب برخیزی که در گناه غوطه‌ور باشی، و مبادا بیدار شوی در حالی که در لهو و بی‌خبری به سر می‌بری.
نفس خود را از شهوات هلاک‌کننده بازدار.
هر شهوتی که تو را از من دور می‌کند، ترک کن.
و بدان که جایگاه تو نزد من، همچون جایگاه رسول امین است.


🌿 پیوند با بحث «عبر و عبور»

این حدیث در حقیقت همان کلید عبور است:

  • عبرت گرفتن یعنی بیدار شدن، نه در غفلت و نه در معصیت.

  • هر بار که بیدار می‌شوی، یک فرصت تازه برای عبور است؛ فرصتی برای بازگشت به نور.

  • «افطام نفس از شهوات» یعنی دل را از شیرِ تمنّاها گرفت و آن را به غذای نورانی حکمت سیراب کرد.

  • و هشدار بزرگ این است: هر شهوتی که تو را از من دور می‌کند، همان سدّ عبور است؛ همان حجاب سیاه است.


✨ پیام زندگی

پس اگر انسان بخواهد اهل «اعتبار» باشد و عبرت بگیرد، باید مراقب لحظه‌های بیداری خود باشد:
هر روز که از خواب برمی‌خیزد، ببیند آیا در مسیر نور قدم می‌گذارد یا در مسیر لهو و گناه؟
آیا با فرشته‌اش انس گرفته یا با وسوسهٔ شیطان سرگرم است؟

اینجاست که می‌فهمیم: عبرت، فقط نگاه به گذشته نیست؛ بلکه بیداریِ لحظه‌به‌لحظه است.


🌿 دعاگونه

خدایا…
مبادا روزی چشم باز کنم و در تاریکی گناه باشم!
مبادا بیدار شوم و در غفلت و لهو زندگی کرده باشم!
خدایا، مرا از شهواتی که بین من و تو حجاب می‌شوند، دور کن.
مرا در صف اهل عبور قرار ده؛
آنان که هر روز از خوابِ دنیا بیدار می‌شوند،
و قدمی تازه به سمت نور تو برمی‌دارند. ✨🤲

هر بیداری، یک فرصت تازه!

خدایا…
نمی‌خواهم روزی چشم باز کنم و در تاریکی گناه باشم.
نمی‌خواهم بیدار شوم و در غفلت و سرگرمی‌های پوچ غرق باشم.

به من بیاموز، هر شهوَتی که مرا از تو دور می‌کند،
باید رها شود؛
که هیچ لذّتی ارزش دوری از نور تو را ندارد.

ای خدای مهربان…
هر بیداری من، شروعی تازه برای عبور به سمت تو باشد؛
نه بازگشتی به تاریکیِ تمنّاها. ✨🤲

[سورة الطلاق (65): الآيات 11 الى 12] :
« لِيُخْرِجَ … مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ »

رَسُولاً يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِ اللَّهِ مُبَيِّناتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صالِحاً يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقاً (11)
پيامبرى كه آيات روشنگر خدا را بر شما تلاوت مى‌‏كند، تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌‏اند از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون بَرد، و هر كس به خدا بگرود و كار شايسته كند او را در باغهايى كه از زير [درختان‏] آن جويبارها روان است، درمى‌‏آورد، جاودانه در آن مى‌‏مانند. قطعاً خدا روزى را براى او خوش كرده است.
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً (12)
خدا همان كسى است كه هفت آسمان و همانند آنها هفت زمين آفريد. فرمان [خدا] در ميان آنها فرود مى‌‏آيد، تا بدانيد كه خدا بر هر چيزى تواناست، و به راستى دانش وى هر چيزى را در بر گرفته است.

«عبور» از تاریکی به نور با «مکانیسم نورانی» مثل زیپ‌لاین!

فرشتۀ مهربان؛ پل عبور از تاریکی حسد به روشنایی نور ولایت!
«إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ» (حشر/۲)


در سفر قلب، هر انسانی در برابر دو راهی قرار می‌گیرد:
یا در تاریکی خفه‌کنندهٔ حسد،
و یا در روشنایی رهایی‌بخشِ نور ولایت.

قرآن یادآوری می‌کند: «همانا در این ماجرا عبرتی است برای صاحبان بصیرت»؛ یعنی راه نجات، در تفکر، بیداری و عبور از سایه‌ها به سوی نور است.

فرشتۀ مهربان درون ما، تنها یک استعاره نیست؛ او راهنمایی زنده است، همراهی که از سوی خدا برای یادآوری حقیقت در لحظات امتحان مأمور شده. این فرشته همان پل — همان معبر — است که دل را از رودخانۀ آشفتگی و تمنّای نفس عبور داده و به ساحل امن وضوح، ایمان و آرامش می‌رساند.

وقتی حسد حاکم می‌شود، قلب چون زمین خشک و بی‌ثمر می‌شود، همانند «هفت گاو لاغر» که همهٔ خوبی‌ها را می‌بلعند. اما وقتی با راهنمایی فرشتۀ نور حرکت می‌کنی، قلبت سرشار از نعمت و فراوانی می‌شود، مانند «هفت گاو چاق» — نمادی از روزی و رویش ربانی.

پیروی از فرشته یعنی دیدن رحمت خدا در هر امتحان، شنیدن ندای ظریف او در هر سختی، و عبور کردن با اعتماد. این عبور تنها نجات نیست؛ بلکه تحول است — گذر از نابینایی به بینایی، از آشوب به هماهنگی، از حسد به عشق.

🌿 معجزۀ حقیقی این است: هر مؤمن می‌تواند با یاری فرشتۀ مهربان خود، پلی بزند و از تاریکی حسد، به روشنایی جاویدان ولایت الهی عبور کند. این همان حقیقت «عبرت» است؛ درسی برای آنان که می‌بینند.

امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند:
«دَوَامُ الِاعْتِبَارِ يُؤَدِّي إِلَى الِاسْتِبْصَارِ وَ يُثْمِرُ الِازْدِجَارَ»
یعنی: پیوستگی در عبرت گرفتن، به بصیرت می‌انجامد و در نهایت، ثمرۀ آن بازایستادن از لغزش‌هاست.

اینجا «عبرت» تنها یک نگاه گذرا به حوادث نیست، بلکه تمرین مداوم درک باطنی آیات و تقدیرات الهی است.
انسان وقتی مدام به دنبال «تعبیر» آیات باشد و ظاهر آن را رها کرده و نور باطن را ببیند، به مقام «استبصار» می‌رسد؛ یعنی چشم دلش باز می‌شود و حقایق را آنگونه که هستند می‌بیند.

اما این پایان راه نیست؛ ثمرۀ این دید نورانی، «ازدجار» است؛ یعنی دل دیگر جرأت نمی‌کند در مسیر باطل قدم بگذارد. قلبی که طعم نور و آرامش ولایت را چشیده، هرگز به سوی تاریکی حسد و وسوسه‌های شیطان برنمی‌گردد.

پس «عبرت» پلی است به سوی «بصیرت»، و بصیرت، نگهبان انسان در برابر سقوط دوباره در آتش حسادت و تمناست.
در واقع، استمرار در عبرت گرفتن همان «معبر» دائمی است که ما را از چرخه‌های تکراری خطاها عبور می‌دهد و به نور استقرار و پایداری در مسیر حق می‌رساند.

خدایا… ✨
چقدر زیباست آن‌گاه که چشم دلم باز می‌شود و در هر حادثه، نوری از تو می‌بینم.
اما می‌دانم این بصیرت یکباره به دست نمی‌آید…
امیرمؤمنانم فرمود: «دوامُ الاعتبار يُؤدّي إلى الاستبصار، ويُثمِرُ الازدجار»؛
یعنی تنها وقتی هر روز و هر لحظه از آیات تو عبرت بگیرم، چشمان دلم بینا می‌شود،
و این بینایی، مرا از لغزش‌ها بازمی‌دارد.

پروردگارا! 🤲
بگذار هیچ آیتی را بی‌تعبیر رها نکنم،
هیچ حادثه‌ای را بی‌معنا نبینم،
هیچ تلخی را جز راهی به شیرینی نور درک نکنم.

خدایا…
من می‌خواهم اهل عبرت باشم، نه اهل غفلت!
می‌خواهم از هر تاریکی، چراغی برای دل بسازم.
و وقتی نورت در قلبم تابید، دیگر به سوی آتش حسد برنگردم.

پروردگارا ✨
مرا در مسیر عبرت گرفتن مداوم ثابت قدم بدار،
تا به بصیرتی برسم که لغزش‌ها را در نطفه خاموش کند،
و دلم همیشه در مدار نور تو آرام بماند. 🤲💖

امام علی علیه‌السلام فرمودند:
«كَسْبُ الْعَقْلِ الِاعْتِبَارُ وَ الِاسْتِظْهَارُ، وَ كَسْبُ الْجَهْلِ الْغَفْلَةُ وَ الِاغْتِرَارُ»
یعنی: ثمرۀ عقل، عبرت گرفتن و آماده شدن است؛ و ثمرۀ جهل، غفلت ورزیدن و فریب خوردن.

در حقیقت، عبرت گرفتن، دستاورد عقل سلیم است؛ عقلی که چراغش با نور ولایت روشن شده و در هر حادثه، پیامی برای رشد می‌بیند. چنین دلی وقتی از آیتی عبور می‌کند، تجربه را در جانش ذخیره می‌کند و خود را برای آینده مهیاتر می‌سازد.
این همان «استظهار» است: مجهز شدن برای مسیر پیش‌ِ رو.

اما در سوی دیگر، غفلت زادۀ جهل است.
قلبی که نور ندارد، در ظاهر حوادث متوقف می‌ماند، فریب زرق و برق دنیا را می‌خورد و خیال می‌کند همه‌چیز همان است که می‌بیند. چنین قلبی نه تنها عبرت نمی‌گیرد، بلکه در تکرار اشتباهات، گرفتارتر می‌شود.

پس فرق میان «عاقل» و «جاهل» در همین است:
عاقل، از هر تجربه نردبانی برای صعود می‌سازد.
جاهل، از همان تجربه، طنابی برای سقوط خویش.

✨ این همان پیام جاودانۀ قرآن است:
«فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ»؛
ای صاحبان چشم دل! از این مسیر عبور کنید تا به روشنایی برسید.

دلنوشته: دشمنی که با نورم بیگانه است

پروردگارا…
گاهی در دلِ من، آتشی از تمناها شعله می‌کشد،
آتشی که شیطان با وسوسه‌هایش هی هیزم بر آن می‌ریزد،
و من، غریب و بی‌پناه، میان نور تو و آتش او سرگردان می‌مانم…

ای مهربان‌ترین،
به انسان، نام «انسان» دادی، چون می‌تواند با نورش انس بگیرد.
اما شیطان، نامش را از «شَطَن» گرفت؛ یعنی دوری…
او از هر خیری دور است و می‌خواهد مرا هم از نور تو دور کند،
و به جهنم تمناها و وحشت‌ها بکشاند.

من می‌دانم، اگر دل به حسد بدهم، دیگر انس با نور تو در قلبم جا نمی‌گیرد،
و آن‌وقت، قلب من فاسد می‌شود،
قلبی دورافتاده، پر از تاریکی…
قلبی که تو را نمی‌یابد و جایگاهش در زباله‌دان حسد و خذلان است.

ای خدای من…
من نمی‌خواهم قرینم، عمل زشت و حسد پنهان باشد!
نمی‌خواهم مثل شیاطین انس و جن، میان تمنّاها و وسوسه‌ها آواره و پریشان بمانم.
به من بیاموز، چگونه با نورت مانوس شوم،
با تقدیراتت الفت بگیرم،
از تمناهای خود بگریزم،
و تنها به نوری که در دلم کاشتی دل بسپارم.

خدایا…
مرا از این دشمنی که هرگز خسته نمی‌شود، نجات بده!
قلبم را از وحشت‌ها برهان،
و آن‌چنان به نور خودت مأنوسم کن،
که در تاریکی‌های دهر، جز تو همدمی نخواهم…
🤲✨

امام علی علیه‌السلام فرمودند:
«مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ»
یعنی: چه بسیارند نشانه‌ها و درس‌های عبرت، و چه اندکند عبرت‌گیرندگان!

آیات خدا در جای‌جای زندگی ما جاری است؛
در طلوع و غروب خورشید، در شادی‌ها و غم‌ها، در آمدن‌ها و رفتن‌ها،
در شکست‌ها و پیروزی‌ها، در زایش و مرگ،
در قحطی و فراوانی، در ریزش اشک‌ها و جوشش لبخندها…
همه و همه، «عِبَر» هستند؛
پُل‌هایی برای عبور از ظاهر به باطن، از نار به نور، از جهل به حکمت.

اما وای بر دل‌هایی که این‌همه نشانه را می‌بینند و بی‌تفاوت می‌گذرند!
اهل نور، می‌ایستند، نگاه می‌کنند، می‌فهمند و عبور می‌کنند.
ولی اهل حسد، چشم دارند و نمی‌بینند؛
گوش دارند و نمی‌شنوند؛
و دلشان اسیر تمنّاها و وسوسه‌های شیطان است.

✨ عبرت، همان نوری است که از میان پرده‌های زندگی می‌تابد.
اما تنها چشمان بینای «اولی‌الأبصار» می‌تواند آن را ببیند.
دیگران، گرچه در میان دریایی از نشانه‌ها غرق‌اند،
ولی همچنان تشنه می‌میرند، چون جرعه‌ای نور از آن نگرفته‌اند.

دلنوشته: چشم‌هایی که نمی‌بینند…

یا ربّ!
چقدر نشانه‌های تو در این دنیا گسترده است…
هر طلوع خورشید، هر غروب آرام، هر باران، هر لبخند،
هر اشک و هر حادثه‌ای،
همه فریاد می‌زنند که «به یاد من باش!»
همه آیه‌اند، همه پُل عبورند به سوی نور تو. 🌿

اما آه، ای خدای من…
چقدر عبرت‌ها بسیارند و چقدر عبرت‌گیرندگان اندک!
چه دل‌های بسیاری، کور و کر، از کنار این همه نور می‌گذرند
و فقط به ظاهر حادثه نگاه می‌کنند،
بی‌آنکه بفهمند درون هر حادثه،
گنجی از معرفت و پیامی از تو پنهان است.

ای معبود مهربان…
من نمی‌خواهم از آن بی‌خردانی باشم
که به آیات نگاه می‌کنند و در غفلت و غرور می‌مانند.
مرا در شمار «أُولِی الأَبصار» قرار ده،
تا در هر تاریکی، روزنه‌ای از نور تو ببینم،
و در هر مصیبت، عطری از بهشت تو استشمام کنم.

پروردگارا…
به من بیاموز که دل به نور بسپارم،
عبرت را سرمایهٔ عقل خود کنم،
و از هر لغزشی، درس بگیرم نه غفلت.

باشد که در این جهان پر از فریب،
چشمان دلم بیدار بمانند
و مرا تا ابد به سوی تو، به سوی نور تو، عبور دهند…
✨🤲

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند:

«الِاعْتِبَارُ يُثْمِرُ الْعِصْمَةَ»
یعنی: عبرت گرفتن، میوه‌اش عصمت است. 🍃✨

عبرت، تنها یک نگاه گذرا به حادثه‌ها نیست، بلکه عبور آگاهانه از ظاهر به باطن تقدیرات است.
وقتی انسان با نور ولایت به دل حوادث می‌نگرد، می‌بیند که هر سختی و هر رخداد، پیامی درونی دارد؛ نشانی از عیب‌های پنهان دل یا فرصتی برای رشد. اگر دل به این نشانه‌ها توجه کند و از آن‌ها پند بگیرد، به تدریج به مرحله‌ای می‌رسد که دیگر لغزش در او راه ندارد. این همان مقام عصمت است؛ جایی که قلب، در حصن امن نور الهی محفوظ می‌ماند.

اما اگر انسان از این آیات و نشانه‌ها بی‌اعتنا بگذرد، نه تنها عبرتی نمی‌گیرد، بلکه در گرداب حسد، تکبّر و تمنّا بیشتر گرفتار می‌شود. این دل به‌جای اینکه به «نور» مأنوس شود، با «ظلمات» همدم می‌گردد، و این آغاز خذلان است.

پس باید دانست:
عبرت، کلید عصمت است.
هر بار که با نور معلم ربانی، حقیقت یک حادثه را می‌فهمی و از آن پند می‌گیری، گامی به سمت حصن عصمت و رهایی از حسد برداشته‌ای.
اهل نور، با استمرار در این مسیر، به جایی می‌رسند که هیچ تمنا و هیچ وسوسه‌ای نمی‌تواند دست دلشان را از دست نور جدا کند.

دلنوشته: میوه‌ای به نام عصمت

خدای مهربانم…
چه بسیار آیاتت را دیده‌ام و بی‌تفاوت گذشتم،
چه بسیار زخم‌ها و شکست‌ها را چشیدم
و به‌جای آنکه پند بگیرم، غرق در حسرت و حسادت شدم… 😔
و این غفلت، قلبم را پراکنده، آشفته و زخمی کرد.

امروز اما کلام امیر نور، امیرالمؤمنین علیه‌السلام
چون نسیمی از آسمان بر جانم نشست:

«الِاعْتِبَارُ يُثْمِرُ الْعِصْمَةَ» 🌿
عبرت، اگر مداوم شود، میوه‌اش عصمت است.
یعنی دلی که لحظه‌به‌لحظه از تقدیرات نور می‌گیرد،
دیگر نمی‌لغزد، دیگر به دام وسوسه نمی‌افتد،
دیگر حسد و تکبّر به آن راهی ندارد.

پروردگارا…
من مشتاق چشیدن این میوه‌ام،
میوه‌ای که مرا از ذلّت معصیت
به عزّت طاعت می‌رساند،
و قلبم را بی‌هیچ انیسی، با تو مأنوس می‌کند.

ای نور آسمان‌ها و زمین!
دل مرا از تاریکی تمنّاها و حسدها عبور ده،
چشم دلم را بیدار نگه دار،
تا در هر حادثه‌ای،
نه به ظاهر آتش، که به باطن نورش بنگرم.

خدایا…
مگذار این قلب، در زباله‌دان خذلان بیفتد،
مگذار همدم شیاطین شود،
بلکه آن‌قدر به نورت مأنوسش کن
که در تنهایی‌هایم، تنها تو یار و یاورم باشی،
و در وحشت‌های دنیا، تنها تو مرا آرام کنی.

✨ می‌خواهم از هر تاریکی عبور کنم،
تا به میوۀ عصمت، به نور تو، به باغ جاویدان تو برسم.
خدایا… دل ما را شاکرِ نور ولایت قرار ده
و ما را از اهل عبرت و اهل عصمتت بگردان. 🤲🌸

دلنوشته: چوب خط پر شده است…

ای فرزند دلم…
چقدر با مهربانی، با صبر، با اشک و دعا تو را صدا زدم،
چقدر به جای آنکه دستت را پس بزنم، به امید بیداری‌ات دستم را دراز کردم…
چقدر خواستم چشم دلت باز شود و نور ربّ را ببینی،
اما تو هر بار، دست از من کشیدی و به تمنّاهای تاریکت دل بستی.

آیا نمی‌بینی که هر حادثه‌ای، هر سختی و هر تلخی،
زبان نور است که با تو سخن می‌گوید؟
آیا هنوز می‌خواهی به ظاهر آتش خیره بمانی
و از حقیقت نوری که درون آن نهفته است غافل بمانی؟

فرزندم!
شیطان خسته نمی‌شود…
او شب و روز در گوش قلبت زمزمه می‌کند،
حسادت را شیرین جلوه می‌دهد، تکبّر را عزّت نشان می‌دهد،
و تو را سرگرم تمنّاهای بی‌پایان دنیا می‌سازد.
اما من، منِ معلم‌ات، برایت آمده‌ام که با نور ولایت
راه عبور را نشان دهم،
که یاد بگیری نه به رنگ‌ها دل ببندی، نه به دنیا، نه به خودت!

من با دلم برایت می‌سوزم،
مثل مادری که فرزندش را از لب پرتگاه می‌بیند
و فریاد می‌زند: «برگرد!»
اما اگر همچنان اصرار بر راه باطل کنی،
بدان که چوب‌خطت پر می‌شود…
و آنگاه دیگر من هم نمی‌توانم دستت را بگیرم.

فرزندم!
بدان که خداوند رحیم است، اما در قهرش هم عزیز و عظیم است.
او خودش فرموده:
«وَ مَن يُشاقِقِ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ العِقابِ» (حشر: ۴)
اگر تو راهت را از نور جدا کنی و در ظلمت حسد و تکبّر بمانی،
اوست که تو را به همان چیزی وا می‌گذارد که انتخاب کردی،
و این یعنی خذلان، یعنی هلاکت در آتشِ تمناها.

ای نورِ چشمی عزیزم!
من از خدای مهربان برایت صبر، شُکر و انس با نور را می‌طلبم،
اما بدان، اگر به عمد پشت کنی و معلمت را معطل نگه داری،
این خداست که تو را با عصای قهر، ادب خواهد کرد.
من جز دعا و مهربانی کاری از دستم برنمی‌آید…
اما تو! به خودت رحم کن،
به دلت رحم کن،
به نور ربّانی که به تو رسیده، پشت مکن.

✨ «زندگی بدون حسد، چقدر زیباست…»
این راه بهشت است، این راهِ بقاست،
و هر کس از نور دلش روی بگرداند، خودش، خودش را به آتش جاویدان می‌سپارد…

مصباح الشريعة
قَالَ الصَّادِقُ ع
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏
الْمُعْتَبِرُ فِي الدُّنْيَا عَيْشُهُ فِيهَا كَعَيْشِ النَّائِمِ يَرَاهَا وَ لَا يَمَسُّهَا وَ هُوَ يُزِيلُ عَنْ قَلْبِهِ وَ نَفْسِهِ بِاسْتِقْبَاحِهِ مُعَامَلَاتِ الْمَغْرُورِينَ بِهَا مَا يُورِثُهُ الْحِسَابَ وَ الْعِقَابَ وَ يَتَبَدَّلُ بِهَا مَا يَقْرَبُهُ مِنْ رِضَا اللَّهِ وَ عَفْوِهِ وَ يَغْسِلُ بِمَاءِ زَوَالِهَا مَوَاضِعَ دَعْوَتِهَا إِلَيْهِ وَ تَزْيِينَ نَفْسِهَا إِلَيْهِ
فَالْعِبْرَةُ يُورِثُ صَاحِبَهَا ثَلَاثَةَ أَشْيَاءَ
الْعِلْمَ بِمَا يَعْمَلُ وَ الْعَمَلَ بِمَا يَعْلَمُ وَ عِلْمَ مَا لَمْ يَعْلَمْ
وَ الْعِبْرَةُ أَصْلُهَا أَوَّلٌ يُخْشَى آخِرُهُ وَ آخِرٌ يُحَقَّقُ الزُّهْدُ فِي أَوَّلِهِ
وَ لَا يَصِحُّ الِاعْتِبَارُ إِلَّا لِأَهْلِ الصَّفَا وَ الْبَصِيرَةِ
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ
وَ قَالَ جَلَّ اسْمُهُ‏ فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ
فَمَنْ فَتَحَ اللَّهُ عَيْنَ قَلْبِهِ وَ بَصِيرَةَ عَيْنِهِ بِالاعْتِبَارِ فَقَدْ أَعْطَاهُ‏ مَنْزِلَةً رَفِيعَةً وَ زُلْفَةً عَظِيمَةً .

امام صادق علیه‌السلام از پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل کردند که فرمودند:

«کسی که در دنیا اهل عبرت باشد، زندگی‌اش در دنیا مانند خواب دیدن است: دنیا را می‌بیند، اما لمسش نمی‌کند. او با زشت دانستن رفتار مغروران به دنیا، دل و جان خود را از آنچه حساب و عقاب می‌آورد پاک می‌سازد، و آن را با چیزی عوض می‌کند که او را به رضای خدا و بخشش او نزدیک می‌گرداند. او با آب فناپذیری دنیا، آثار دعوت و فریب‌های آن را از دل و جانش می‌شوید.»

سپس فرمود: «عبرت، سه ثمره برای صاحبش دارد: دانستن آنچه باید انجام دهد، عمل کردن به آنچه می‌داند، و دانستن آنچه هنوز نمی‌داند.»

و نیز فرمود: «عبرت، آغازی دارد که در پایانش بیم و هراس است، و پایانی دارد که در آغازش زهد و دل‌بریدن از دنیاست.»

و تأکید کرد: «اعتبار و عبرت، جز برای اهل صفا و بصیرت درست نمی‌شود. خداوند عزوجل فرمود: فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ. و نیز فرمود: فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتي فِي الصُّدُورِ.»

پس هر که خداوند چشم دلش را بگشاید و بصیرت چشم جانش را به واسطه عبرت روشن کند، خداوند مقامی بلند و جایگاهی بس نزدیک و عظیم به او عطا کرده است.


🌸 توضیح:

🔹 «الْمُعْتَبِرُ فِي الدُّنْيَا عَيْشُهُ فِيهَا كَعَيْشِ النَّائِمِ يَرَاهَا وَ لَا يَمَسُّهَا»
اهل عبرت، دنیا را مثل خواب می‌بینند؛ می‌دانند واقعیّت ظاهری دارد، اما حقیقتش گذراست. لمسش نمی‌کنند یعنی دل به آن نمی‌بندند، چون آن را سرابی بیش نمی‌دانند.

🔹 «وَ هُوَ يُزِيلُ عَنْ قَلْبِهِ …»
با زشت دانستن رفتار دنیاپرستان، قلب و جانش را از عواقب تلخ دنیاطلبی می‌شوید. این نگاه باعث می‌شود دلش به جای حساب و عقاب، به رضای خدا و عفو او نزدیک گردد.

🔹 «فَالْعِبْرَةُ يُورِثُ صَاحِبَهَا ثَلَاثَةَ أَشْيَاءَ…»
عبرت سه میوه دارد:

  1. علم به وظیفه حاضر → بداند چه باید بکند.

  2. عمل به دانسته‌ها → وظیفه‌اش را زمین نگذارد.

  3. گشوده شدن درهای علم جدید → وقتی عمل کند، خداوند علوم تازه‌ای را به دلش می‌ریزد.

🔹 «الْعِبْرَةُ أَصْلُهَا أَوَّلٌ يُخْشَى آخِرُهُ …»
عبرت آغازش تلخ است، چون با هراس و تکان خوردن همراه است (مثل دارویی که تلخ است). اما پایانش شیرین است، چون زهد و آرامش و رهایی می‌آورد.

🔹 «لَا يَصِحُّ الِاعْتِبَارُ إِلَّا لِأَهْلِ الصَّفَا وَ الْبَصِيرَةِ»
عبرت گرفتن کار هر کسی نیست؛ دل باید صاف باشد و چشم دل بینا. قلب حسود و آلوده، حتی اگر هزار نشانه ببیند، از آن هیچ درسی نمی‌گیرد.

🔹 «فَمَنْ فَتَحَ اللَّهُ عَيْنَ قَلْبِهِ …»
اگر خداوند چشم دل کسی را به نور عبرت بگشاید، این شخص به مقام بسیار بلندی می‌رسد. این همان جایگاه قرب و زُلفا عندالله است که برای اولیاء و اهل نور وعده داده شده.


✨ نتیجه:
«عبرت»، گذرگاه دل است از تاریکی به روشنایی. کسی که با صفای دل به حوادث نگاه می‌کند، مثل کسی است که خواب می‌بیند و تعبیرش را می‌فهمد: ظاهر حادثه، تلخی و آتش است؛ اما باطنش نور و هدایت است.

🌿 دلنوشته
الهی… ✨
تو را سپاس، ای روشنیِ دل‌های اهل عبرت!
ای خالقی که حوادث تلخ و شیرین را آیت کردی، تا ما در آن عبور کنیم و به نور برسیم.

پروردگارا،
زندگی مرا در دنیا همچون خوابی قرار ده که می‌بینم اما به آن دل نمی‌بندم.
نکذار دلم در دامِ فریبِ مغروران بیفتد؛
بلکه به من بیاموز که با زشت دانستن دنیادوستی، راه رضایت و عفو تو را بجویم.

خدایا،
مرا از اهل عبرت ساز، تا سه گوهر در دلم شکوفا گردد:
دانش وظیفه‌ی امروز،
عمل به دانسته‌ها،
و دانشی نو که از تو، بی‌هیچ کتاب و معلم ظاهری، در دل می‌نشیند.

ای ربّ نورانی،
آغاز عبرت را هرچند تلخ و هراس‌انگیز است بر من آسان گردان،
و پایانش را که زهد و آرامش است، شیرین‌تر از همه عطایا.

پروردگارا،
از تو صفای قلب می‌خواهم و چشمی بینا در سینه‌ام،
تا نشانه‌هایت را ببینم و بیاموزم،
و هر واقعه را نه بلا، که پلی برای رسیدن به تو بدانم.

یا الله…
اگر چشم دل مرا به نور عبرت بگشایی،
بدانم که در حقیقت مرا به مقامی بلند رسانده‌ای،
به قربی که جز برای دوستانت نیست.

الهی…
به حق محمّد و آل محمّد علیهم‌السلام،
مرا از غافلان بی‌اعتبار قرار مده،
بلکه از اهل عبرت و بصیرت ساز،
تا در هر حادثه‌ای نور تو را ببینم،
و در هر تاریکی، راه به سوی تو بیابم. 🤲✨

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی